::: سایت مذهبی عرفان:::

بنام خداوند مهربان

::: سایت مذهبی عرفان:::

بنام خداوند مهربان

توبه(دلنوشته)

بازگشت به سوی خدا (نوشته ای درباره توبه از گناهان)

خداوندا میدانم که لکه های سیاه گناهان ممکن است هر دل پاکی را لکه دار کند،دل پاکی که همچون کاغذی سفید آنقدر جوهر سیاه گناهان بر رویش میریزد که در آخر کامل تیره و تار میگردد، آنوقت است که هیچ پاک کنی توان پاک کردن آن سیاهی ها را نخواهد داشت، میخواهم همین الان به سویت بازگردم و از تو طلب بخشش نمایم، پاک گردم از گناهانی که دیده ی دلم را از دیدنت نابینا کرده اند، پاک شوم از گناهانی که همچون سدی جلودار موج احساسم شده اند، پاک شوم از گناهانی که لایق مخلوقات زیبای تو نیست، خلقت تو زیباست پس چرا زیبا زندگی نکنم؟ پس چرا برای داشتنت دیده را ابری نکنم؟ پس چرا برای رسیدن به تو لحظه شماری نکنم؟ میخواهم خوشبوترین عطرهای دنیا را به دلم بزنم تا تو که در آن جا داری اندکی لیاقتت را داشته باشد، لحظه ای میخواهم حست کنم همین یک لحظه برای من بس است، لحظه ای که با تمام لحظه های زندگی فرق دارد لحظه ای پاک، لحظه ای از جنس خوبی ها، لحظه ای از جنس سرور، لحظه ای از جنس غرور، لحظه ای از جنس غروب، لحظه ای از جنس باران بهاری، لحظه ای که اندکی وصفش دشوار است.. لحظه ای که شاید بتوان نامش را لحظه ی عاشقی گذاشت؛ اما لحظه ای که برای رسیدنش باید پاک شوم از تمام لکه های تیره و تار، از تمام گناهانی که هر دل بینایی را کور میکنند، اندکی التماس لازم است برای بخششت برای مهربانیت؛ هرچند توخود آنقدر مهربان و بخشنده ای که خود از دلها خبر داری و میبخشی، صفاتی که قبل از هر شروعی به زبان می آوریم، صفاتی که حتی آن نیز در مقابل وجود مقدست ناچیز است، میخواهم به همان صفات پاک و مقدست قسم دهم به همان نام مقدست، همان نامی که هر دلی را میتواند به لرزه درآورد ببخشی آن گناهانی را که دیده ی دلم را برای دیدنت نابینا کرده اند..

مینویسم برای تو.. “نوشته ای جالب برای خدا”

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.